سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شادی - فدای خاک پای مادر


ساعت 12:27 صبح چهارشنبه 86/10/26

- ترکه داشته رادیو پیام گوش میداده،‌گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسین بسته‌است... ‌ترکه میگه:‌باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی به امام حسین قسم میخوری؟!

- ترکه یه تیکه یَخو گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ ترکه میگه: ایلده ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه!

- به ترکه میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درختو؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه، میگه: نمیدونم، حالا بگو چیه؟ ترکه میگه بخاری!  یارو کف می‌کنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درختو گرم می‌کنه؟  ترکه میگه: بخاریِ خودمه دوست دارم بگذارمش بالای درخت!

- لره توی اتوبوسِ تهران-خرم‌آباد نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای راننده واسه کی داری رانندگی می‌کنی؟! اینا همه خوابن!

- ترکه با چند تا رشتیه نشسته بودن داشتن جوک می‌گفتن، رشتیا برای ترکا جک میگن، نوبت ترکه که میشه،‌تا میاد بگه: یه روز رشتیه... همه بهش میگن بشین بابا نمیخواد بگی! دوباره یه دور میزنه میرسه به ترکه، باز تا میاد بگه: یه روز یه رشتیه... میپرن وسط حرفش،  نمیذارن بگه. بار بعد که نوبت میرسه به ترکه، میگه: یه روز یه ترکه داشته میرفته با سر میخوره زمین! همه رشتیا میخندن بعد ترکه میگه: ‌ولی وقتی بلندش میکنن میبینن رشتی بوده!

- ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش، بابای دختره گوشی رو ور میداره. ترکه میگه: ببخشید غزال خونست؟!‌باباهه هم شاکی میشه فحش  میکشه به ترکه! چند روز بعد دختره ترکه رو تو خیابون میبینه،‌میگه: ‌بابا چرا ضایع بازی  در میاری؟!  وقتی بابام ور میداره، ‌یه چیزِ بی‌ربط سر هم کن بگو. ترکه هم میگه ‌باشه. دفعه بعد که زنگ میزنه، باز باباهه گوشی رو ور میداره.‌ترکه هول میشه، میگه: ببخشید اونجا میدون انقلابه؟! یارو میگه: آره چی کار داشتی؟!  میگه: ببخشید، غزال خانم هستن؟!

- یک سال، یک ماه از محرم گذشته بوده ولی هنوز تو شهر صدای سینه‌زنی میومده. مردم میرن پی ماجرا، میبینن دسته ترکها تو کوچه بن بست گیر کرده!

- به ترکه میگن چرا ترک شدی؟!‌میگه: ایلده جوون بودیم، ایمکانات کم بود، پیش اومد دیگه!‌میپرسن: پس چرا لر نشدی؟ میگه: نه بابا، دیگه اونقدرها هم ایمکانات کم نبود!

- از یه نفر میپرسن کدوم اختراع برای جبران اشتباهات بشر ساخته شده؟میگه:محضر طلاق!!

- ترکه با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. ترکه یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. ترکه میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!

- ترکه می‌خواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش!

- ترکه میره آمریکا پیش رفیقش. از قضا همون موقع کنسرت ابی بوده، رفیقش میگه پاشو بریم یک حالی بکنیم. جلو در سالن، یک بابایی واستاده‌بوده سی‌دی‌می‌فروخته، ‌هی داد می‌‌زده: ‌سی‌دی ابی، سی‌دی‌ابی. ترکه یک نگاهی به یارو می‌کنه، به رفیقش میگه: ببین توروخدا مردم چه خنگن! این یارو این همه سال تو آمریکا بوده،‌هنوز اِی بی سی دی رو یاد نگرفته!

- ترکه میره ساندویچی، میگه: ببخشید بندری دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: پس قربون دستت، ‌بگذار یک حالی بکنیم!

- وسط اردبیل یه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش،‌زخم و زیلی می‌شدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار می‌کنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن.  یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه، ‌هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا می‌کشن..آفرین! ایول! دمت گرم!‌یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید!‌آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چی‌کار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی حال می‌کنن، کف می‌زنن سوت می‌کشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!‌یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن خر، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب می‌کنن،‌میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر می‌کنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه می‌زنیم!

- ترکه میره حموم، آب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره!

- عربه میره داروخونه میگه:‌ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه: ‌نه. دوباره فردا میاد میگه: ولک هزار تا میخ داری؟! باز یارو میگه: نه برادر، ‌اینجا داروخونس، میخ فروشی که نیست! هی چند روز این اتفاق میفته، یارو با خودش میگه:‌بگذار برم هزار تا میخ بخرم‌،‌یه سود حسابی بکنم. فرداش دوباره عربه میاد میگه:‌ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه:‌آره، 3 تا کارتون میخ می‌گذاره جلو عربه... عربه یک نگاه می‌کنه میگه::‌اََاَ....ه!  ولک توچقدر میخ داری!

- ترکه وزیر مخابرات میشه بعد از یه هفته مخابرات ورشکسته میشه! از طرف دولت هیئتِ تحقیق تشکیل‌میدن، می‌بینن برای رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشی‌های ‌تلفنای همگانی رو بیسیم کرده!

- ترکه میره ساندویچ‌فروشی ، ‌میگه: ‌قربون دستت یه بندری بذار صداش رو هم زیاد کن حال کنیم!!
- به ترکه میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . می‌پرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش!

- ترکه میره ماه عسل، یادش میره زنش رو ببره!

- ترکه دوتا دزد می‌گیره، زنگ می‌زنه به 220!

- از ترکه میپرسن آرزوت چیه؟ میگه:‌کاشکی تبریز پایتخت بود! میگن: چرا؟! میگه: آخه اون وقت به مامیگفتن بچه تهرون!

- اردبیل زلزله میاد،‌ترکه زنگ میزنه مسئولیتش رو بر عهده میگیره!

- ترکه کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته:‌سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، می‌پرسه: ببخشید قربان، می‌تونم بپرسم دارید چیکار می‌کنید؟ ترکه یقه یارو رو میگیره، پرتش می‌کنه تو چاه، میگه: چهارده،…چهارده،…چهارده!

- ترکه از یکی میپرسه قبله کدوم طرفه؟! یارو نشونش میده، ترکه میگه:‌باید خیلی برم؟!

- آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده،‌هی داد میزده: help me,hellllp! ترکه از اونجا رد میشده میگه:‌احمق جون اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی!

- ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه!  یکی دیگه هم بده!

- ترکه یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره!

- به ترکه میگن خیلی آقایی. میگه: ما بیشتر!

- به لره میگن: ببخشید شما لرید؟‌میگه: نه پس انم با این سبیل پهنم؟!

- از ترکه می‌پرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم… اونم نه!
- یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش می‌پرسه: جریان ‌این ماهیه چیه؟ میگه: ‌دارم برای شام می‌برمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینما!

- به ترکه میگن  چی شد ترک شدی؟! میگه:‌والله من اولش که ترک نبودم، ‌تو بیمارستان با یه بچه ترک عوض شدم!

- ترکه تو اتوبوس یه دختره خوشگل رو میبینه،‌پیاده که میشه شماره اتوبوس رو بر میداره!

- ترکه میاد تهران،‌یه دختر خوشگل میبینه،‌بهش میگه:‌خانم این دوست دختر که میگن شمایین؟!

- ترکه یه سکه اززیر خاک پیدا میکنه، روش نوشته بوده  تاریخِ ضرب: 200 سال قبل از میلاد!

- ترکه زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه. ترکه میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!

- ترکه مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ ترکه کلی فکر میکنه، بعد میگه:‌تو جیب جا میشه اما اگه تو جیبت بریزی، جیبت ماستی میشه!

- ترکه پسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه  پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت می‌کنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده می‌کنند!

- ترکه میخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه!!

- از ترکه میپرسن شما همتون اینقدر ساده این؟ میگه: نه بابا، راه‌راهمون تو آفریقاست!

- ترکه سوار اتوبوس میشه، میره یک گوشه وامیسته. راننده بهش میگه: آقا این همه صندلی خالی، چرا نمیشینی؟ ترکه میگه: حالا صبر کن، دو دقیقه دیگه همین یک ذره جا هم پیدا نمیشه!

- از ترکه میپرسن شما تهرانی هستین؟ میگه: نه چشماتون قشنگ میبینه!

- ترکه میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ ترکه میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ ترکه میگه: قربان شما، دست بوسن!

-ترکه میره تو یخچال درو رو خودش میبنده! بهش میگن چیکار میکنی مرد مؤمن؟ میگه: ایلده میخوام ببینم این چراغش واقعاٌ خاموش میشه یا نه؟!!

- تریاکیه پیغام‌گیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم!

- به یک  ترکه میگن: 2*2 چند می‌شه؟ میگه: 5 تا! می‌گن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم!

- ترکه فیلم جیمز باند میبینه خیلی خوشش میاد.  یکی ازش میپرسه اسمت چیه میگه: فَر…گضن فر(به یه روایت دیگه:لام…..غلام)!!

- ترکه و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با  بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمی‌گرده به ترکه میگه اسم توچیه؟! ترکه اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد  با ترس جواب میده: قولیدون!

-ترکه میره بالای درخت برا دوستاش خرما بتکونه، دوستاش میگن بسه دیگه، بیا پائین، ترکه میگه: ااااه نمیام،میگن چرا نمی آی؟میگه: شما هم خر رو میخوایید هم خرما رو!!
- ترکه زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره!

- یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه!

                                                                                                                 

                                                                                                    

                                                                            


¤ نویسنده: میلاد

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
14

:: بازدید دیروز ::
22

:: کل بازدیدها ::
34938

:: درباره من ::

شادی - فدای خاک پای مادر

میلاد
شاده شادم و همیشه از غم دوری میکنم در حالی که غم دور من زیاده من همیشه دوست دارم که به همه معنی دوستی واقعی رو نشون بدم اگه باور نمی کنی امتحان کن.

:: لینک به وبلاگ ::

شادی - فدای خاک پای مادر

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

مادر[17] . طنز[11] .

:: آرشیو ::

طنز
زمستان 1386

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

ساغر هستی

:: لوگوی دوستان من::









::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::